این مذاکرات در ادامه مباحثی است که هیأت کارشناسی ایران و اتحادیه اروپا در دو هفته به انجام رسانده است؛ فرایندی که زمینههای لازم را برای مذاکرات نماینده ایران و اتحادیه اروپا برای خروج از بن بست مذاکراتی فراهم میسازد. اگرچه تاکنون چندین دور مذاکره در سطوح مختلف به انجام رسیده اما این مذاکرات تاکنون به هیچگونه مطلوبیت راهبردی برای دو طرف منجر نشده است.
عدمتوفیق گروههای مذاکرهکننده در دستیابی به نتیجه مشخص را میتوان ناشی از شرایط عدماطمینان در همکاریهای هستهای دانست. کشورهای غربی از ادبیات دوگانه در ارتباط با فعالیت هستهای ایران بهره میگیرند. سیاست اعلامی آنان مبتنی بر پذیرش حقوق هستهای ایران بوده درحالیکه در روند مذاکرات هیچ توجهی به برنامه ارائه شده از طرف تیم مذاکرهکننده هستهای ایران مبذول نشده است. چنین رویکردی نشان میدهد که مذاکرات نه تنها در شرایط عدماطمینان ادامه پیدا میکند بلکه هیچ برنامه مشخصی برای رسیدن به نتیجه مطلوب مشاهده نمیشود.
واقعیت مذاکرات هستهای انجام شده نشان میدهد که اتحادیه اروپا و ایالات متحده تمایلی به حل چنین موضوعی در حوزه سیاست بینالملل ندارند. آنان ترجیح میدهند از ادبیاتی استفاده کنند که همواره یک متهم مشخص با ادبیات تکراری مورد خطاب قرار گیرد. مفاهیمی همانند جاه طلبی هستهای ایران یا دستیابی ایران به سلاحهای هستهای، مفاهیمی ژورنالیستی محسوب میشود که از حوزه تبلیغات رسانهای به عرصه مذاکرات دیپلماتیک منتقل شده است. مفاهیم رسانهای عموماً براساس ادبیات غیرواقعی شکل میگیرد.
اشتراس، موضوع دروغ شرافتمندانه را برای دیپلماتهای غربی در ارتباط با بحرانهای منطقهای و بینالمللی مورد تأکید قرار میدهد. شاید بتوان مفاهیم به کار گرفته شده در قالب جاهطلبی هستهای ایران یا دستیابی به سلاحهای هستهای از سوی ایران را در زمره ادبیاتی دانست که لئو اشتراس آن را برای فریب افکار عمومی بینالمللی و در قالب دروغ شرافتمندانه مورد توجه قرار میدهد.
چنین رویکردی مانع از دستیابی ایران و کشورهای اروپایی به نتیجه مشخصی در روند مذاکرات دیپلماتیک شده است. ایران ترجیح میدهد تا سیاست هستهای خود را بهگونهای مشخص و در چارچوب طرح گام به گام روسیه پیگیری کند، درحالیکه کشورهای 1+5 هر مرحله از مذاکرات هستهای را در قالب تاکتیک مرحلهای برای محدودسازی ایران مورد توجه قرار میدهند.
عدمپذیرش برنامه ارائهشده توسط روسیه از سوی سایر کشورهای گروه 1+5 یکی از عوامل اصلی بنبست در روند مذاکرات هستهای ایران و اتحادیه اروپاست. هرگاه که مذاکرات شروع شده و در فضای ابهام، تعلیق میشود قابلیتهای اقتصادی جامعه ایران برای تأمین نیازهای اقتصادی خود در سطح بیشتری کاهش پیدا میکند.
جامعه ایران علت اصلی تورم ایجاد شده طی شش ماه گذشته را متوجه کشورهای غربی میداند؛ کشورهایی که هیچگونه توجهی نسبت به انعطافپذیری ایران برای پیشبرد الگوهای مبتنی بر اعتمادسازی و شفافسازی نشان نمیدهند. در جهانی که وابستگی متقابل در حوزه اقتصادی، بخشی از واقعیت آن محسوب میشود، طبیعی است که تحریمهای اعمالشده علیه ایران زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم را سختتر میسازد.
در چنین فرایندی بیاعتمادی مردم به جهان غرب بیشتر میشود. هماکنون جهان غرب هیچگونه تمایلی برای بهبود شرایط اقتصادی جامعه ایران نشان نداده است. شاید هدف اصلی کشورهای غربی تشدید مشکلات اقتصادی مردم ایران باشد. در چنین شرایطی خواهد بود که جامعه ایران نسبت به تداوم محدودیتهای بینالمللی واکنش نشان خواهد داد. در آن شرایط مذاکرات گام به گام درفضای حاشیهای قرار میگیرد و بار دیگر ابهام و معمای امنیت بر مذاکرات حاکم میشود.
* مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران